بابرده له
بابرده له
ورد بیرم...

آثار عزّالدّين محمود كاشاني

         اغلب عارفان و صاحبان طريقت ازخود آثار گران سنگی به جاگذاشته‌اند . كمتر عارفي را مي‌توان يافت كه در يكي از هنرهاي رايج عصرخود متبحر نبوده  باشد . ايشان اگر به زبان شعر هم سخن نگويند از جنبه‌هاي زيبايي شناختي غافل نيستند به گونه‌اي كه خوانندگان متون منثور عرفاني نيزكم و بيش همان لذّتی را مي‌برند كه از خواندن شعر يا برخورد با ساير هنرهاي ايشان مي‌برند. عزّالدّين كاشاني نیز از این قاعده مستثنی نبوده است .

         عزّالدّين محمود در علوم متداوله زمان خويش مخصوصاً‌ ادبيات ، فلسفه ، عرفان ، كلام و حديث  تبحر كامل داشت، ناگفته نماند، اگر عارفان به حال خود رها مي‌شدند به جرأت مي‌توان گفت كه هيچ اثري مكتوب از آنان به جا نمي‌ماند. اگرامروز شاهد آثارگرانبهايي از صاحبدلان بزرگ مقام هستيم درسايه اصرار وخواهش دوستداران سلوك عرفاني بوده است ؛ امّا آثار کاشانی :

 

1- مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه :        

         مهم ترين تأليف شيخ عزّالدّين محمود بن علي كاشاني كتاب "مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه" است كه يكي از آثار گرانبهاي نثرفارسي و ذخاير ادبي وغنايم ملّي قرن هشتم مي باشد((كه خوشبختانه ازدستبرد حوادث مصون مانده تا بدست ما رسيده ودر موضوع خود كه عبارت ازتصوّف و اخلاق باشد در ميان آثار فارسي قرن هفتم به بعد ممتاز و منحصر بفرد است .)) [1]                                                                              

         کاشانی درباره ی کتاب، سبب تألیف ودلیل نام گذاری آن گوید: ((و سببی که برتألیف این مختصر باعث شد ، آن بود که جماعتي ازدوستان و برادران كه در صنعت عربیّت ، قَصیر الباع و قَلیلُ المُتاع بودند وبر مطالعة سخن مشایخ صوفيان ، شعفي و رغبتي تمام می نمودند ، از محرِّر این سواد (( محمود بن علی القاشانی )) ...  به هر وقت ، التماس ترجمة کتاب ((عوارف المعارف شيخ)) ازمصنّفات شیخ الاسلام (( شهاب‌الدّين عمربن محمّد- - السّهروردي ))- رَحِمَهُ اللهُ - كه دربيان صحّت طريق تصوّف ساخته است و حقايق و دقايق اين فن ، در او برخوب تر وجهي و تمام تر نوعی پرداخته ، می کردند . و این ضعیف هرچند می خواست که التماس ایشان مبذول دارد ، این خاطر که خراید معانی این کتاب را از فراید الفاظش عاطل کردن ، همان مثال است که رابطة حیات ارواح از اجساد بریدن و باطل کردن ، روی می نمود و مرا از اقدام برآن منع می فرمود . و مدّتی در این حال ، میان اقدام و احجام ؛ متردّد بودم . تا روزی این خاطر وارد شد که در این فن ، مختصری به پارسی ، از سخن مشایخ صوفیان ، با ضمایمی چند از عندیات و مفتوحات که از غیب دراثنای آن سانح شود ، تألیف کنم ، چنانکه اکثر اصول و فروع کتاب (( عوارف المعارف )) را شامل و متناول بود و دیگر فواید و عواید ، در او مجموع و حاصل ؛ تا هم مراد ایشان به حصول بپیوندد و هم اجتناب از محذور نموده باشم . و چون این خاطر وارد شد ، دل به ورود آن قرار گرفت بعد از تقدیم استخارت ، در تحریر این سواد شروع افتاد. و آنچه از نصوص احادیث و کلمات مشایخ در طیّ آن درج کرده شد ، از برای تبرّک، هم به لفظ منقول مسموع محرّر گشت . ...و چون اقتباس آن ، از انواع کلمات مشایخ که مقتبس اند از مشکات نبوّت ، کرده آمد و مضمون آن ، بر قدر کفایت از علم ضرورت مشتمل است ، نام آن ((مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه )) نهاده شد.)) ( م م/ 4-3 )    

         استاد جلال الدّين همايي ، دراین خصوص گوید : (( اشخاصي كه معترّض ترجمة حال عزّالدّين محمود شده اند از قبيل جامي در"نفحات الانس" و مرحوم نايب الصّدر در"طرائق الحقائق"، يا بمعرّفي كتاب"مصباح- الهديه"پرداخته اند مانندحاجي خليفه در"كشف الظنون" ، عموماً عزّالدّين محمود را درجزو مترجمان و شارحان و كتاب او را جزو شروح و ترجمه هاي فارسي عوارف المعارف ضبط كرده اند ، و حال آنكه اين كتاب بتصريح خود مؤلّف در مقدّمه و از روي مطابقة دو كتاب با يكديگر كتاب مستقلّي است در تصوّف كه اكثر اصول و فروع عوارف المعارف را شامل ومتضمّن است، باين طريق كه مؤلّف آن در درجة اوّل بكتاب "عوارف" نظر داشته و كتاب"مصباح الهدايه"را چنان پرداخته كه متضمّن رؤس مطالب مهمّ عوارف درآمده امّا در نقل حكايات و روايات سلسة اسانيد را كه سهروردي آورده حذف كرده و مطالب را نيز بترتيب كتاب"عوارف- المعارف" نياورده بلكه خود در تبويب و ترتيب فصول طرزي مخصوص انتخاب نموده كه با ترتيب"عوارف المعارف" كاملاًفرق دارد ... )) .[2]

          (( با نگاهي به مطالب كتاب مشخص مي‌شود كه اين تاليف درباره ی اصول عقايد ديني اعم ازتوحيد و نبوّت و معاد و ... علوم و معارف از قبيل علم فريضه و فضيلت و معرفت ظواهر و تحقيق دروني و الهام و كشف و شهود و ... اصطلاحات صوفيه مانند جمع و تفرقه و سكر و صحو و ... آداب و رسوم فردي و اجتماعي و اعمال مذهبي اعم از واجبات و مستحبات ... مطالب اخلاقي همچون راستي و احسان و بردباري و بذل و مواسات و محبت و نيز مقامات و احوال سالكان راه حق نكاتي جالب و خواندني دارد .))[3]

        كتاب" مصباح الهدايه" كه با توجه به"عوارف المعارف" نوشته شده مشتمل است بر ده باب: ((1 در بیان اعتقادات 2 در بیان علوم 3 در بیان معارف  4 - دراصطلاحات صوفيان 5 در بیان مستحسنات متصوّفه  6- در آداب 7در اعمال 8- در اخلاق 9- در بیان مقامات 10در بیان احوال و ختم کتاب، هر بابي ده فصل كه در مجموع يكصد فصل مي شود. امّا جلال الدّين همايي مطالب كتاب را به هفت قسمت تقسيم كرده است: 1 اصول اعتقاد ديني 2 علوم ومعارف 3- اصطلاحات صوفيان و مستحسنات صوفيّه 4-  آداب و رسوم فردي واجتماعي 5 اعمال مذهبي از واجبات و مستحبّات 6 اخلاق 7 مقامات و احوال سالكان .))

   ( م م / به اختصار از صفحه ی یازده ) 

        روي هم رفته كتاب داراي نثري است(( بسيار پخته و شيوا از آثار منتخب قرن هفتم وهشتم هجري كه نظير آن را از نظر ادبي و سليقه انشا در كتب فارسي بعد از عهد مغول بندرت توان يافت. شيوه انشاي اين كتاب در بعضي موارد كاملاً شبيه به نثرهاي فصيح دوره سلجوقي است نمونه اين قسمت در فصل هشتم از باب پنجم و فصل پنجم از باب ششم يافت مي‌شود و در بعضي موارد نمونه‌هاي بسيار خوب از نثر مسجّع دارد. در بعضي قسمت‌ها سبك معتدل فصيح زمان خود مؤلف يعني قرن هشتم هجري بكار رفته است، به طوركلي نثر كتاب جزو نثرهاي ساده و آسان نيست ؛ زيرا بدون آگاهي از اصول و فروع عقايد متكلمان اشعري و معتزلي و عرفاي اسلامي فهم آن دشوار است ، اشتمال كتاب بر عبارات نظم و نثر عربي فراوان ازحديث و قرآن ، همچنين وفور لغات عربي كه خواننده براي فهم آنها بايد با زبان عربي آشنا باشد و سخنان  مشايخ طريقت و پيشوايان ادب و اخلاق آن را مشكل و دشوار مي‌نمايد .)) ( م م / به اختصار از صفحه ی دوازده )               

        كتب "مصباح الهدايه" از آثارگران بهاي نثرفارسي و از ذخاير ادبي نثر عرفاني به شمار مي رود و كتابي نفيس وماندني است، چون نويسنده ي عوارف درنوشتن ازكتب صوفيّه تأثير پذيرفته ، كاشاني نيز به تبع سهروردي تحت تأثيركتاب هايی از قبیل:"الّلمع"سرّاج ،"رسالة قشيريّة" ابوالقاسم قشيري،"قوت القلوب" ابوطالب مكّي،" التّعرف" ابوبكر بخاري و"احيا ءالعلوم" غزّالي قرار گرفته است.                                                                                                                                                                                                                 

    2 -  كشف الوجوه الغرّ لمعاني نظم الدّرّ:

           اثرديگر كاشاني "كشف الوجوه الغرّ لمعاني نظم الدّرّ" است. اين كتاب اديبانه وعالمانه كه شرح" قصيده تائيّه ابن فارض"،عارف وشاعر مصري است، از شروح بسيار معروف وممتاز"تائيّه" است وكاملاً اديبانه و عالمانه شرح شده واز احاطه ی كامل شارح بر فنون ادبي و فلسفه و عرفان حكايت مي‌كند .(( امّا به اشتباه ، آن را به كمال الدّين كاشاني نسبت داده اند. اين شرح شامل يك ديباچة عرفاني برسبيل تمهيد مقدّمه به طرح ده اصل در دو قسم و هر قسمتي مشتمل بر پنج فصل مي باشد كه بسياري از اصطلاحات صوفيّه و مباحث عرفاني ، مورد نيازخواننده دراين فصول شرح داده شده پس ازآن، با طرح ابيات به صورت جدا جدا ، بعد از تحليل وتجزيه ي نكات صرفي و نحوي و معاني و بياني ، ابتدا ترجمه و سپس شرح و تحقيق گشته است. )) (م م / چهارده )                                                                                                         

        "قصيدة ابن فارض"، ازقصائد معروف عرفاني است كه شروح بسياري برآن نوشته شده وراجع به آن    ديدگاه هاي متفاوت وجود داشته كه بحث وجدال هايی هم برپا كرده است .

        در"كشف الظّنون" این شرح ، يك بار به عزّالدّين محمود و بارديگر به كمال الدّين عبدالرّزّاق نسبت داده شده است ، از جمله دلايلي كه اثبات می کند شرح ازعزّالدّين محمود باشد اين است كه قسمتي كه با كتاب چاپ شده با آن چه در"نفحات الانس" جامي آمده كاملاً مطابق است و اين مي تواند حاكي از اين باشد كه كتاب ، از عزّالدّين محمود باشد . 

       از دلايل ديگر انتساب آن به عزّالدّين محمود آن است ((كه دو كتاب مزبور با اينكه يكي فارسي و ديگر عربي است درسبك عرفاني وطرز فكر و اسلوب تعبيرات واستعارات صوري موافق است كه احياناً يكي ترجمة ديگري مي نمايد و بخوبي نشان ميدهد كه هردو ريختة يك قلم وساخته و پرداختة يك ذوق و انديشه است.))[4]

 

 

 

 



1 - همايي ، مقدمه ي مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه  ، 1381 :‌ ص32

 

1 – همايي ، مقدمه ي مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه  ، 1381 : ص 32

2 - رنجبر ،  احمد ، گزينه مفتاح الكفايه و مصباح الهدايه ،1381 : ص 9

 

1 - همايي ، مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه  ، 1381 : (مقدمه ) ص 18





نوشته شدهچهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, توسط taher.m
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.